سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زیورهای دنیا، خردهای ناتوان را تباه می سازد [امام علی علیه السلام]
سعید
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» گفتگوی جنید بغدادی با بهلول دیوانه!

یکی از دوستان برام ایمیل کرده:

آورده‌اند که شیخ جنید بغداد به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او....

شیخ احوال بهلول را پرسید.

گفتند او مردی دیوانه است.

گفت او را طلب کنید که مرا با او کار است. پس تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند.

شیخ پیش او رفت و سلام کرد.

بهلول جواب سلام او را داده پرسید چه کسی هستی؟ عرض کرد منم شیخ جنید بغدادی.

فرمود تویی شیخ بغداد که مردم را ارشاد می‌کنی؟ عرض کرد آری..

بهلول فرمود طعام چگونه میخوری؟

عرض کرد اول «بسم‌الله» می‌گویم و از پیش خود می‌خورم و لقمه کوچک برمی‌دارم، به طرف راست دهان می‌گذارم و آهسته می‌جوم و به دیگران نظر نمی‌کنم و در موقع خوردن از یاد حق غافل نمی‌شوم و هر لقمه که می‌خورم «بسم‌الله» می‌گویم و در اول و آخر دست می‌شویم..

بهلول برخاست و دامن بر شیخ فشاند و فرمود تو می‌خواهی که مرشد خلق باشی در صورتی که هنوز طعام خوردن خود را نمی‌دانی و به راه خود رفت.

مریدان شیخ را گفتند: یا شیخ این مرد دیوانه است. خندید و گفت سخن راست از دیوانه باید شنید و از عقب او روان شد تا به او رسید.

بهلول پرسید چه کسی هستی؟

جواب داد شیخ بغدادی که طعام خوردن خود را نمی‌داند.

بهلول فرمود: آیا سخن گفتن خود را می‌دانی؟

عرض کرد آری...

سخن به قدر می‌گویم و بی‌حساب نمی‌گویم و به قدر فهم مستمعان می‌گویم و خلق را به خدا و رسول دعوت می‌کنم و چندان سخن نمی‌گویم که مردم از من ملول شوند و دقایق علوم ظاهر و باطن را رعایت می‌کنم. پس هر چه تعلق به آداب کلام داشت بیان کرد.

بهلول گفت گذشته از طعام خوردن سخن گفتن را هم نمی‌دانی..

پس برخاست و برفت. مریدان گفتند یا شیخ دیدی این مرد دیوانه است؟ تو از دیوانه چه توقع داری؟ جنید گفت مرا با او کار است، شما نمی‌دانید.

باز به دنبال او رفت تا به او رسید.

بهلول گفت از من چه می‌خواهی؟ تو که آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمی‌دانی، آیا آداب خوابیدن خود را می‌دانی؟

عرض کرد آری... چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه‌ خواب می‌شوم، پس آنچه آداب خوابیدن که از حضرت رسول (علیه‌السلام) رسیده بود بیان کرد.

بهلول گفت فهمیدم که آداب خوابیدن را هم نمی‌دانی.

خواست برخیزد جنید دامنش را بگرفت و گفت ای بهلول من هیچ نمی‌دانم، تو قربه‌الی‌الله مرا بیاموز.

بهلول گفت: چون به نادانی خود معترف شدی تو را بیاموزم.

بدانکه اینها که تو گفتی همه فرع است و اصل در خوردن طعام آن است که لقمه حلال باید و اگر حرام را صد از اینگونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل شود.

جنید گفت: جزاک الله خیراً!

و ادامه داد:

در سخن گفتن باید دل پاک باشد و نیت درست باشد و آن گفتن برای رضای خدای باشد و اگر برای غرضی یا مطلب دنیا باشد یا بیهوده و هرزه بود.. هر عبارت که بگویی آن وبال تو باشد. پس سکوت و خاموشی بهتر و نیکوتر باشد.

و در خواب کردن این‌ها که گفتی همه فرع است؛ اصل این است که
در وقت خوابیدن در دل تو بغض و کینه و حسد بشری نباشد



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید طالبی نیا ( شنبه 90/5/22 :: ساعت 9:1 صبح )

»» شیخ فضل الله شهید راه ولایت فقیه

به گزارش خبرنگار آیین و اندبشه، شیخ فضل‏اله نوری (1327 ق) برای اولین بار در تاریخ ایران نوعی چشم‏انداز تلفیقی از ولایت را مطرح کرد. او که از برجسته‏ترین شاگردان میرزای شیرازی، بزرگ‌رهبر شیعیان پس از شیخ انصاری است، عنوان «مشروطه مشروعه» را برای حکومت اسلامی زمان خویش برگزید. ساختاری که در آن زمان در ذهن شیخ نوری شکل گرفته بود مبتنی بر چند اصل اساس بود که عبارتند از:
1. در زمان غیبت امام علیه‏السلام مراجع در حوادث، فقهاء شیعه هستند.
2. هر کس غیر از اهل فقه بر مسند حکومت تکیه زد منع او از این شغل واجب و حمایت او حرام است.
3. وجود دستگاه سلطنت در یک جامعه اسلامی به منزله قوه مجریه دولت اسلامی است و بایستی مورد تأیید و تنفیذ فقهاء زمان باشد.
4. وجود یک مجلس مشورتی اسلامی که فقهاء بر آن نظارت داشته باشند برای جامعه لازم است.
5. دستگاه سلطنت به‏عنوان قوه مجریه باید تحت نظر مجلس مشورتی، محدود و مشروط به قوانین و مقررات آن باشد.
همه این قضایا امروزه برای ما کاملاً آشنایند، در طول سه دهه انقلاب مورد بررسی قرار گرفته است، اما شیخ فضل‏اله نوری آغازگر چیزی است که نظریه ولایت را به مسیر دیگری سوق می‏دهد. بدین‏سان که نظریه وجود ولایت با حضور نمایندگان مردم را از نظریه تلفیق ولایت فقهاء با ولایت مردم تفکیک می‏کند. ضمنا شیخ فضل‏اله ولایت را از طریق آغاز کردن از ولایت در قضاء و اجرای حدود و سپس روی آوردن به سطح کلان‌تر، یعنی قائل شدن به ولایت همه‏جانبه در شؤونات کشور نظریه ولائی خود را گسترش می‏دهد و جالب اینجاست که شیخ شهید کارش را با استفتاء از استاد بزرگوارش «میرزای بزرگ» آغاز می‏کند زیرا در آن زمان ولایت امر و امامت امت بر عهده او بوده است.
شیخ فضل‌الله نوری که به گفته عام و خاص از فقهاء، دانشمندان، محدثین و ادباء عصر خود به‏شمار می‏رفت با اشاره استاد خود به ایران بازگشت (1300 ق) و رفته رفته شخص اوّل ایران در مسائل شرعی شد. او علاوه‏بر اعمال «ولایت» در «افتاء» به «قضاوت» و «اجرای حدود» نیز پرداخت. احتشام‏السلطنه می‏گوید: «او قریب چهل سال در تهران ریاست و مرجعیت داشت و ترافع دعاوی عموم به محضرش ارجاع می‏شد.»

* شیخ فضل‌الله نوری «ولایت در زعامت سیاسی» را از آنِ فقهای آل محمد (ص) می‏دانست

او «ولایت در زعامت سیاسی» را از آنِ فقهاء آل محمد (ص) می‏دانست به همین خاطر خود همواره در مسائل سیاسی پیش‏قدم بود. به گفته بسیاری از مورخین شیخ از فعالین جنبش تحریم تنباکو و شکست عوامل رژی بود. او همچنین پیشتاز ایجاد فکر و رهبری نهضت تأسیس عدالتخانه بود. به اعتراف بسیاری از معاصرین شیخ، او در ابتدا با دو عالم بزرگ دیگر متحد بود، و از مشروطیت دفاع می‌نمود به علت اینکه دارای مقام علمی بالایی بود نقش او در نهضت مؤثر بود.

* شیخ شهید «ولایت در اطاعت» و «اذن و نظارت» را برعهده مجتهدین می‏دانست

علاوه‏بر اینها شیخ نوری معتقد بود که کلیه امور مملکتی باید براساس احکام و دستورات مجتهدین عادل باشد؛ حتی باید «منصب دولت و اجرای آن از عدلیه و نظمیّه و سایر حکام، فقط اجرای احکام صادره از مجتهدین باشد.» بنابراین «ولایت در اطاعت» و «اذن و نظارت» را نیز برعهده مجتهدین می‏دانست زیرا او استدلال می‏کرد که در مذهب جعفری درصورتی که تصدی حکومت غیر از خدا و سه طایفه دیگر یعنی انبیاء، اولیاء و فقهاء بر عهده کس دیگری باشد، واجب‏الاطاعه نخواهد بود. همچنین «در زمان غیبت امام (ع)مرجع در حوادث، فقهاء از شیعه هستند و مجاری امور به ید ایشان است.» از اینها مهم‏تر او ریاست سلطان عرفی بر جامعه مسلمانان را غصب می‏دانست و می‏گفت:
«مگر نمی‏دانی که اگر غیر از اهل، در این مسند نشست واجب است منع او از این شغل و حرام است حمایت او. مگر نمی‏دانی که این کار از غیر نواب عام، غصب حق محمد و آل محمد علیهم‏السلام است.»

* تبدیل نظام مشروطه به نظام ولایت فقیه

در اوایل قرن چهاردهم قمری اوضاع نابسامان اجتماعی و اقتصادی ایران باعث نارضایتی عمومی مردم ایران گردید. علماء و روحانیون نیز که از اصلاح دربار طرفی نبستند رو به مردم آورده با نامه‏ها و سخنرانی‏ها به روشنگری پرداخته و ناخشنودی خود را از سیاست‏های نادرست درباریان نشان دادند. تعطیل بازار و تحصّن‏های شروع شد (1324) اولین درخواست انقلابیون «ایجاد عدالتخانه» بود که از فرمان‏های شاه به اتابک کاملاً معلوم است.
در برابر حرکت علماء تهران و سراسر ایران عده‏ای از به اصطلاح روشنفکران که باید به آنها روشنفکران وابسته گفت در تهران و تبریز به سفارت و کنسولگری انگلستان رفته و در آنجا متحصن شدند و «مشروطه» را درخواست نمودند. از آن پس «مشروطه‏خواهی» جایگزین «عدالت‏خواهی» شد. اما شیخ فضل‏اله نوری نسبت به این مسئله با شک و تردید می‏نگریست بنابراین جهت القاء محتوای شرعی به آن تلاش وافری نمود. بالاخره فرمان تأسیس مجلس شورای اسلامی با تأکید بر اجرای قوانین شرع از طرف مظفرالدین شاه صادر شد، که با مخالفت سفارت‏نشینان روبرو گشت و شاه را مجبور ساختند که لفظ مجلس شورای اسلامی را به مجلس شورای ملی تغییر دهد که این کار انجام پذیرفت.
در آن تاریخ هنوز شیخ فضل‏اله در صفوف رهبران انقلاب بود اما از آنجا که موضع‏گیری‏های وی در رابطه با شریعت‏خواهی و گرایش جنبش به آن سمت را دیده بودند بازیگران صحنه سیاست از آن پس دانستند که او خواهان جنبش اسلامی است و اگر در بسیاری از موارد همراهی ضمنی نشان داده است بدان علت است که نقش مذهبی خود را در گرایش‏های اسلامی جنبش ایفا نماید.
به هر حال دو ماه پس از صدور فرمان تشکیل مجلس، نخستین دوره مجلس شورا افتتاح شد پس از انتخاب نمایندگان اصناف و طبقات مختلف از میان علماء تهران که در جنبش شرکت داشتند به استثناء چند نفر که به نمایندگی انتخاب گردیدند بسیاری دیگر به کارهای مذهبی خود بازگشتند. سید بهبهانی و طباطبائی و شیخ نوری در جلسات مجلس شرکت کردند و از نظارت بر تشکیل و انجام گزارش‏ها و تصمیم‏های نخستین و مصوبات مجلس و نمایندگان فروگذاری نمی‏کردند. تا سخن از قانون و نظامنامه اساسی در کار نبود کمتر اختلافی میان نمایندگان و دیگران پیدا می‏شد. امّا از آنگاه که مجلس تصمیم به تدوین قانون اساسی و تنظیم آن گرفت و کمیسیونی را در همین رابطه انتخاب کرده و نگارش پیش‏نویس قانون اساسی را بدیشان سپرد و با ترتیبی که گروه مذکور از ترجمه دیگر قوانین جهان به‏دست داد اختلاف میان نویسندگان و مترجمین قانون اساسی و روحانیون مجلس آغاز گردید.
زمانی که شیخ فضل‏اله متوجه شد که عده‏ای می‏خواهند به ترجمه قوانین اساسی دیگر کشورها بپردازند گفت:«دین اسلام اکمل ادیان و اتم شرایع است. این دین دنیا را به عدل و شورا خواند. آیا چه افتاده است که امروز باید دستور عدل ما از پاریس برسد و نسخه شورای ما از انگلیس بیاید.»، «می‏خواهند مجلس شورای ایران را پارلمنت پاریس بسازند.»(
بدین ترتیب شیخ فضل‏اله نوری بر «مشروعه» بودن انقلاب تأکید می‏نمود و روشنفکران وابسته بر «مشروطه» و کم کم لایحه‏ای در مجلس مطرح شد که به‏طور ضمنی مشروطیت را خواسته بودند، شاه مخالفت کرد که مشروطه غیرممکن است و چون ما مسلمان هستیم «مشروعه» بهتر است.
تقی‏زاده در مجلس فریاد می‏زد که مطلب اصلی ما مشروطه است. شاه پرسید: مشروطه را بر چه اساسی می‏خواهید؟ گفته شد براساس اعلان کنسولگری انگلیس که در آن خطاب لفظ مشروطه بود. اما شاه نپذیرفت و گفت باید نظام ایران «مشروعه» باشد. گفتند اگر عنوان مشروعه رایج گردد فردا حکومت شرعی را دیگران مورد درخواست قرار خواهند داد و کاری در دست دولت نمی‏ماند. بالاخره پس از اغتشاشات فراوان، دستخط شاه درحالی که مشروطیت را به رسمیت شناخته بود آمد.
پس از این مسئله ترجمه قانون اساسی در دستور کار مجلس قرار گرفت که باز مورد مخالفت شیخ فضل‏اله نوری قرار گرفت:
«اساس قانون مشروطه حالیه لباسی است که به قامت فرنگستان دوخته که اکثرا و اغلب طبیعی مذهب و خارج از قانون الهی و کتاب آسمانی هستند. هویدا است این فرقه فرنگان که سپاس دین و آئین ندارند قهرا و بالضروره ناگزیر از تأسیس قانونی خواهند بود که اساس مملکت‏داری و سیاست‏گذاری و تنظیمات ملکیه و انتظامات کلیه و حفظ حقوق و نفوسشان در تحت آن قانون و مربوط بدان اساس باشد والاّ زندگی صورت نبندد بلکه مجبور از مشروطیت نیز خواهد بود. چراکه قانونشان را بر احکام الهی و تبلیغ شخص مقدس رسالت‏پناهی نیست که مصون از نواقص باشد... ولی ما فرقه عالیه اسلامیان که کتابی داریم آسمانی و پیغمبری عقل اوّل، چگونه متابعت مشروطه‏طلبان پاریس و انگلیس نمائیم.»
بنابراین پس از تدوین قانون اساسی و زدوخوردهایی که بر سر آن درگرفت که باید مطابق قانون شرع باشد شیخ فضل‏اله بنا به تقاضای رسمی مجلس در 1325 رسما بر کمیسیون اصلاح و تطبیق شرعی قانون اساسی نظارت می‏کرد و در تغییر و تبدیل و اصلاح بسیاری از مواد آن کوشش نمود و در یک نامه به فرزندش نوشت:
«داعی هم [به مجلس] می‏روم برای اصلاح و مشغول هستم. خدا کند که متخرّجین [بدعت‏گذاران] مقصد خود را پیش نبرند.»
ظاهرا تلاش‏های کمیسیون ثمره خیلی مؤثری نداشت و مجلس شورا، قانون اساسی را برای توضیح نزد محمدعلی میرزا فرستاد امّا چون مورد تأیید علماء قرار نگرفته بود او امضای خود را منوط به تأیید علمای نجف دانست. نهایتا علمای نجف ضمن تأیید قانون اساسی برای پیشگیری از تعارض میان قانون اساسی و مقررات مذهب ماده ابدیّه شورای مجتهدان پیشنهاد شیخ فضل‏اله نوری را مورد تأیید قرار دادند.
پس از آنکه قرار شد متممی نیز برای قانون اساسی نوشته شود شیخ فضل‏اله نوری به تنظیم لایحه اصل نظارت اقدام نمود و پس از امضای سیدین، صدرالعلماء، سیدجمال افجه‏ای و آقا حسین قمی به مجلس تقدیم داشت که در ضمن مطالب آن آمده بود:
«این مجلس مقدس شورای ملی که به توجه حضرت امام عصر عجل اللّه‏ فرجه و بذل مرحمت اعلیحضرت شاهنشاه اسلام خلداللّه‏ سلطانه و مراقبت حجج اسلامیه و عامّه ملت ایران تأسیس شده باید در هیچ عصر از اعصار موارد قانونیه آن مخالفتی با قواعد مقدسه اسلام و قوانین موضوعه حضرت خیرالانام (علیه الصلواة و الاسلام) نداشته باشد و معین است که تشخیص مواد موافقت و مخالفت قوانین موضوعه مجلس شورای ملّی با قواعد اسلامیه در عهد علمای اعلام (ادام اللّه‏ برکات وجودهم) بوده و هست لذا رسما مقرر است در هر عصری از اعصار هیأتی از مجتهدین و فقهای متدینین تشکیل شود که قوانین موضوعه مجلس را قبل از تأسیس در آن انجمن علمی به دقت ملاحظه و مذاکره نمایند اگر آنچه وضع شده مخالفت با احکام شرعیه باشد عنوان قانونیت پیدا نخواهد کرد و امر این هیأت علمی در این باب مطاع و متّبع است و این ماده تا ابد تغییرپذیر نخواهد بود.»

* تثبیت حاکمیت احکام اسلامی بر نظام حقوقی و سیاسی از طریق نظارت شرعی فقیهان

بدینوسیله شیخ فضل‏اله توانسته بود حاکمیت احکام اسلامی بر نظام حقوقی و سیاسی مملکت از طریق نظارت شرعی فقیهان تثبیت نماید. انتشار این لایحه جنجال جدیدی را میان مردم و نمایندگان برانگیخت. پس از مذاکرات طولانی بهبهانی و طباطبائی با شیخ فضل‏اله که به مجلس دعوت شده بود از او خواستند تا از اصرار بر پذیرفته شدن پیشنهاد خود توسط مجلس صرفنظر کند امّا او این کار را نکرد و حمایت از آن را تکلیف شرعی خود می‏دانست. این اصل بالاخره با وجود مخالفت نمایندگان روشنفکر وابسته به تصویب رسید. اما دست‏اندرکاران مجلس و قانون‏گذاری اعمالی را انجام دادند که نه‏تنها این ماده عملاً اجرا نشد بلکه با صحبت‏ها و اعمال خود، شیخ فضل‏اله نوری را به رویارویی با خودِ مشروطه وا داشتند.

* پی‌نوشت‌ها:
1. ابوالحسن علوی، رجال عصر مشروطیت
2. حسین لنکرانی، خاطرات سیاسی مستر همفر ص 17.
3.ناظم‏الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان،
4. هما رضوانی، لوایح آقا شیخ فضل‏اله نوری



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید طالبی نیا ( یکشنبه 90/5/16 :: ساعت 8:36 صبح )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

غواصان تهران را کربلا کردند
حلول ماه مبارک رمضان مبارک باد
سالروز حکم امام بر قتل سلمان رشدی
قربانی برای سلامتی امام خامنه ای
استدراج الهی در رفتار هاشمی
وداعی غم انگیز با ماه شعبان از زبان امام رضا علیه السلام
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 23
>> بازدید دیروز: 12
>> مجموع بازدیدها: 151426
» درباره من

سعید

» پیوندهای روزانه

آشوب 25 بهمن 88 [3]
طیب حاج رضایی حر انقلاب [5]
شهدای حزب الله لبنان در سوریه [18]
عجائبی از میرزا علی آقا قاضی [17]
سجده جریان انحرافی بر مقبره کوروش [28]
بهترین مدارس آمریکا از نگاه پناهیان [20]
تجلیل اوباما از دانشمند ایرانی [10]
همدستی هاشمی با مهدی!! [10]
دستاوردهای انقلاب
افشاگری حاج حسین [11]
قضاوت با شما [9]
چرا به لیست جبهه پایداری رای بدهیم؟ [10]
فعالان اصلاح طلب مردم را به شرکت در انتخابات مجلس فراخواندند [10]
سخنرانی منتشر نشده ای از سردار شهید باکری [23]
مبانی فقهی و نظامی نابودی اسرائیل [5]
[آرشیو(22)]

» آرشیو مطالب
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
آبان 90
آذر 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
خرداد 92
دی 91
تیر 92
مرداد 92
مهر 92
آذر 92
بهمن 92
خرداد 93
اسفند 92

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
حجت قاسم خانی
شرم حضور
سینا
پایگاه شهید آوینی
همسفر کربلا
سخن
آسمانی ها
رادیو معارف
حمید رسایی(نماینده تهران)
9 دی
علی جوشقان
محسن چایلو
شهید گمنام
استاد فروغی اردبیلی
حوزه علمیه بناب
بچه های قلم
دکتر راوری (شافی)
برای خاطر آیه ها
اخلاق اسلامی(خلق)
ما با ولایت زنده ایم
یک طلبه
دستنوشته های یک طلبه

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب